جنگ ما مردمی بود. علاوه بر نیروهای مسلحِ ارتش و سپاه، عمده نیروهای ما در جنگ نیروهای مردمی بودند. کسانی بودند که از دل جامعه برخاسته بودند؛ از دانشآموز و دانشجو و کارگر و کارمند بگیرید تا کشاورز.
به گزارش شبکه فعالان جهاد و شهادت(وارثون) گلعلی بابایی، نویسنده فعال ادبیات دفاع مقدس است. بابایی کتاب «پیغام ماهیها» را براساس خاطراتی از سردار شهید حسین همدانی، «همپای صاعقه» و «در هالهای از غبار» را بر اساس زندگی حاج احمد متوسلیان و «حکایت مردان مهر» را بر اساس زندگینامه سرداران شهید غلامعلی پیچک و مهدی خندان نوشته است. حلقهوصل با او درباره تاثیر و تاثر دفاع مقدس و ادبیات از همدیگر گفتوگو کرده است. او در این گفتوگو تعدد و جزیرهای عمل کردن موسسهها و نهادهای فعال در حوزه ادبیات دفاع مقدس را معضل میداند و میگوید: هر کس ساز خودش را می زند. وی تاکید دارد: آتش به اختیار بودن در همه جا جوابگو نیست.
آقای بابایی! دفاع مقدس و خاطرات جنگ چه ابعاد و زوایایی دارد که حضرت آقا تعبیر گنج را به کار بردند؟
اتفاقات جنگ یک برهه هشت ساله از کشور و از سرنوشت مردم ما را در خودش جا داده است. اتفاقات عجیب و قریبی در طول این هشت سال افتاد. در این هشت سال جوانان و همه اقشار جامعه ما حماسههای زیادی آفریدند و از کشور دفاع کردند. آن هم در جنگی که یک طرفش ما بودیم و یک طرفش در ظاهر امر ارتش بعثی صدام ولی در معنا سیوخردهای کشور از شرق و غرب با صدام همراه بودند. اما با همه این تفاسیر جوانان ما توانستند از این جنگ و از این نبرد نابرابر و نامتعارف پیروز بیرون بیایند. اتفاقاتی که در طول هشت سال -چه در خود جبهه و چه در پشت جبهه در شهرها افتاد- در نوع خود نادر بودند. تمام اینها خاطرات غرورآفرینی است که حضرت آقا از آن بهعنوان گنج یاد میکنند.
تاثیر دفاع مقدس در ادبیات چیست؟ آیا ما متاثر از دفاع مقدس توانستیم به نوع جدیدی از ادبیات دست پیدا کنیم؟
جنگ ما یک جنگ مردمی بود. علاوه بر نیروهای مسلحِ ارتش و سپاه، عمده نیروهای ما در جنگ نیروهای مردمی بودند. کسانی بودند که از دل جامعه برخاسته بودند؛ از دانشآموز و دانشجو و کارگر و کارمند بگیرید تا کشاورز. همه براساس یک علقه دینی و ملی به جبهه رفتند و دفاع کردند. ادبیات دفاع مقدس ما هم مثل سربازانش، آدمهایش را از دل بسیجیها، مردم، از بین نیروهای رزمنده پیدا کرد. بچهها در این عرصه هم توانستند، همانطور که در جنگ توانستند کارهای خارقالعادهای انجام دهند.
در ادبیات هم کارهای خارقالعادهای انجام دادند و در بعضی از جهات -مخصوصا در بحث خاطرات- یک جهش بلندی در ادبیات ایجاد شد. این جهش بهگونهای بود که بعضی از کتابهای این حوزه بارها و بارها تجدید چاپ شدند. چیزی که تا آن زمان نبود. کتابها یکبار چاپ میشد و تمام میشد و میرفت. به ندرت اتفاق میافتاد که کتابی به چاپهای چندم برسد، ولی در ادبیات دفاع مقدس این اتفاقی افتاد. خیلی از کتابهای این حوزه از این امتیاز برخوردار شدند که چندین بار تجدید چاپ شوند. تجدید چاپ، خیلی تحول است و سبب شد ادبیات دفاع مقدس یک جایگاه ویژه در عرصه ادبیات کشور پیدا کند. کتابهای دفاع مقدس در خیلی از جشنوارههای ملی مثل جشنواره ادبی جلال که یک جشنواره صرفا دفاع مقدسی نیست و آثاری از همه دیدگاهها و همه آدمها به این جشنواره ارسال میشود، رتبه آوردند و جزو آثار برتر شناخته شدند. این یعنی تحول.
تاثیر ادبیات دفاع مقدس بر خود دفاع مقدس و نسلهای بعد از جنگ چه بود؟
ادبیات دفاع مقدس بعد از جنگ متولد شد. در زمان جنگ بهندرت کتابهایی چاپ شدند و تاثیری در خود جنگ هشت ساله نداشتند. اگر منظورتان این است که تاثیر ادبیات دفاع مقدس بر وقایع بعد از جنگ مثل جنگ سوریه چیست… میتوان در سیره زندگی افرادی که به سوریه رفتند نظر کرد، آن وقت میبینیم در دستنوشتهها و دلنوشتههایشان مثلا نوشتهاند که ما به شهید همت ارادت داریم یا یکی دیگر میگوید به حاج احمد متوسلیان و دیگری به مهدی باکری. اینها را از دل این کتابها درآوردند، آنها توسط ادبیات جنگ توانستند این آدمها را بشناسند و آنها را الگوی خودشان قرار دهند و این حماسه را در بحث دفاع از حرم ائمهاطهار انجام دهند. لذا تاثیر ادبیات دفاع مقدس در امروز کاملا مشهود است و جبهه مقاومت امروز از شهدا الگو میگیرند و بعضی از شهدای ما تاثیر مستقیم در تغییر روش زندگی اینها داشتند و روش جنگیدن و روش رشادتها و شجاعتهای آنها را تاثیرگذار بودهاند.
چگونه میتوانیم از ذخایر دفاع مقدس در گسترش هنر ادبیات در جامعه بهرهمند شویم؟
اگر منظورتان از هنر فیلم و سینماست، شالوده یک کار خوب سینما متن خوب و فیلمنامه خوب است. فیلم و سینما هم باید ادبیات مستقل و ادبیات قوی داشته باشد. شما ادبیات کشورهای دیگر، مخصوصا کشورهایی را که در جنگ جهانی اول و دوم بودند نگاه کنید؛ کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، روسیه، آمریکا باوجوداینکه یک جنگهای نابرابر را با سرخپوستان، ویتنام و کره و… آغاز کردند و دست برتر را داشتند ولی فیلمهایی که هنوز هم در هالیبود ساخته و برنده اسکار میشود، فیلمهایی هستند که از دل این خاطرات جنگ درآمدند.
از خاطرات جنگ ویتنام که یک جنگ ناعادلانه و اشغالگرانهای علیه ویتنام بود تا جنگ با سرخپوستان که به جنگ شمال معروف است تا جنگ جهانی اول و دوم. بااینوجود هنوز هم فیلمهایی که میسازند، قهرمانشان از همان جنگهاست. کشور روسیه همینطور. روسیه سینمای قوی ندارد، ولی ادبیات بسیار قوی است. در کشور روسیه رمانهایی که برگرفته از خاطرات رزمندههایش در جنگ جهانی اول و دوم نوشتهاند، جزو گل سرسبد ادبیات دنیاست. الگوی نویسندهها و رماننویسان ما کتابهای رمانهای روسیه است.
در حوزه ادبیات چطور میشود از ذخایر دفاع مقدس در داخل کشور بهرهمند شد؟
همین کتابهایی که چاپ میشود، نحوه استفاده از این ادبیات است. وقتی کتاب چاپ میشود و به تیراژ بالا میرسد، خودبهخود در جامعه معرفی میشود و این یک شیوه نو از گسترده کردن این ادبیات است. برای ادبیات بهترین روش نشر کتاب است. یکی از روشها که در این چند سال اخیر متداول شده و باعث شد که بعضی از کتابها یک دفعه خودشان را نشان دهد، تقریظهایی است که حضرت آقا روی بعضی از کتابها مینویسند. علاوه بر این کتابهایی که در جشنوارهها مقام میآورند، کتابهایی که از صداوسیما معرفی میشوند. اینها سبب میشود که این کتابها در جامعه جا باز کنند و جا باز کردن این کتابها خودبهخود یعنی گسترده کردن ادبیات دفاع مقدس و جامعه را درگیر ادبیات دفاع مقدس کردن.
ما ۱۲سال نظام متوسطه درسی داریم و بعدازآن دانشآموزان ما به دانشگاه میرود و دانشجو میشود. گنجاندن ادبیات دفاع مقدس در کتابهای درسی مقاطع مختلف تحصیلی با توجه به شرایط سنی هر مقطع میتواند در گسترش ادبیات دفاع مقدس در جامعه خیلی موثر باشد. در دانشگاهها الان یک واحدی با عنوان دفاع مقدس گنجانده شده است ولی خب معمولا اینجور کارها اگر مکانیسمش درست هم شده باشد باز در اجرا خودبهخود به مشکل میخورد. در دانشگاهها این درس اختیاری است ما میتوانیم این درس را در مقطع متوسطه اجباری کنیم. اگر بتوان یک فضایی برای ادبیات دفاع مقدس باز کرد و آن را در مغز و فکر دانشآموزان برد خیلی خوب میشود. مثل دهقان فداکار و پتروس و تصمیم کبری که ملکه ذهن دانشآموزان شده است.
آیا بهنظرتان فرهنگ کتابخوانی ما در حوزه دفاع مقدس کافی است و اگر کافی نیست از چه راههایی میتوان آن را تقویت کرد؟
یک بخش کار تولید اثر است که وظیفه نویسنده و پژوهشگر است. یک بخش دیگر کار وظیفه ناشر است که این اثر را منتشر میکند، ولی مهمتر از اینها توزیع است. وقتی اثری تولید میشود، باید انقدر امکانات تبلیغاتی و توزیع باشد که بتواند این اثر را به نحو احسن در جامعه پخش کند. الان شما ببینید چند درصد از کتابهای کتابفروشیهای روبهروی دانشگاهها کتابهای دفاع مقدس هستند؟ ۱۰ درصد هم نیست، خیلی کمتر است. شاید پنج درصد هم نباشد. چرا اینها به این ادبیات روی خوش نشان نمیدهند؟ مگر غیر این است که این ادبیات هم جزو ادبیات کشور ماست.
چرا کتابفروش ما حاضر است مثلا رمان قهرمان روس در جنگ جهانی دوم را پشت ویترینش بگذارد ولی کتاب زندگینامه شهید همت یا احمد متوسلیان یا شهید چمران را راضی نمیشود پشت ویترینش بگذارند. اگر این نگرشها اصلاح شود، میتوان این عرصه را تقویت کرد. علاوه بر این رسانههای ما باید به نحو احسن اثری را که برای جامعه مفید است، تبلیغ کنند. اگر این تبلیغ صورت گیرد این نوع از ادبیات در جامعه پراکنده میشود و به خوبی هم از آن استقبال خواهد شد. مردم همانطور که دفاع مقدس را دوست دارند از ادبیات این حوزه هم استقبال میکنند. ولی باید اطلاعات کافی داشته باشند و بدانند که این کتاب موضوعش این است و درباره این دارد صحبت میکند، خاطره همسر فلان شهید است و… اگر به این شکل بتوانیم ادبیات دفاع مقدس را به درون جامعه و خانوادهها ببریم، خیلی کار بزرگی کردیم. همه اینها منوط بر بحث توزیع است. لذا باید توزیع بهخوبی انجام شود.
به نظر شما مشکل حال حاضر و پیش روی ترویج فرهنگ دفاع مقدس که فرهنگ ایثار و شهادت است، در جامعه ما چیست؟ آیا این فرهنگ در جامعه بهدرستی نهادینه نشده است؟
در نهادینه شدن این فرهنگ خیلی چیزها میتواند موثر باشد. امروز فضای مجازی که بهصورت خیلی گستردهای گسترش پیدا کرده و در جامعه جای خیلی از چیزها را گرفته است. با این گسترش ناچارا بعضی از چیزها کمرنگ شدند. یک جوان یا نوجوان ایرانی حاضر است روزی چهار پنج ساعت با موبایلش ور برود، انواع و اقسام پیامها را ببینید ولی حاضر نیست نیم ساعت یک کتاب یا رمان تاریخی را به دست بگیرد و بخواند. در اینجا شاید کسی هم مقصر نباشد. لازمه یک جامعه مترقی همین است و ما ناچارا باید خیلی از چیزهایش را بپذیریم. ولی این دلیل نمیشود که بعضی از موسسهها، سازمانها و کسانی که برای نشر این فرهنگ و گسترشش در جامعه وظیفه دارند، بیکار بنشینند. اینها باید جاذبه ایجاد کنند و یک نفر جوان یا نوجوان در بین دو راهی انتخاب بین فضای مجازی و کتاب قرار میگیرد. میتوان از ظرفیت مسابقه کتابخوانی استفاده کرد و به شکلی کتاب را در سبد فرهنگی جامعه و خانواده قرار داد.
در این زمینه رسانهها و صداوسیما و افراد شاخص جامعه میتوانند موثر باشند. خود مقام معظم رهبری بارها فرمودند که من یک وظیفه دارم و آن هم این است که وقتی کتابی را میخوانم و میبینم خوشم میآید یک چیزی مینویسم. این کار را خیلیها میتوانند انجام دهند، خیلی از ائمه جمعهها میتواند در شهرها و استانهای خودشان این کار را بکنند. کتابهایی که در استانها چاپ میشود و غریبانه با هیچ حمایت رسانهای چاپ میشود و خیلی سخت هم در جامعه پخش میشود، میشود از این تریبونها معرفی شوند.
سازمانها و نهادهای زیادی هستند که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم وظیفهشان ترویج این فرهنگ است، اما تا به امروز به آن صورتی که باید وظیفه خودشان را درست انجام نداند. با توجه به اینکه این سازمانها بودجههای زیادی هم برای این هدف میگیرند، به نظر شما چه مشکلی وجود دارد که اینها نمیتوانند به درستی این فرهنگ را ترویج کنند؟
دلیلش را من نمیدانم. همه هم وقتی میخواهند ایراد کار را بگویند اول از تلاشهای طاقتفرسای خودشان برای تبلیغ و ترویج این فرهنگ حرف میزنند. هیچ کس معترف به این نیست که این فرهنگ روی زمین مانده است و حامی ندارد و کسی نیست که جهت توزیع و انتشار آن کمک کند. همه معتقدند ما داریم این کار را انجام میدهیم. شاید روشها غلط است و شاید بلد نیستند که باید چهطوری یک کتاب را در جامعه جا بیندازند که مورد اقبال عمومی قرار بگیرد. این عدم موفقیت میتواند دلایل متعددی داشته باشد ولی تعدد این مراکز هم خودش یک معضلی است. هر کس ساز خودش را میزند و تمرکز نداریم. هر کس به صورت جزیره جزیزه برای خودش یک تصمیمی میگیرد و عملی میکند. مثلا یک زمانی طبع ترجمه باب میشود میبینیم که چند تا سازمان موازی هم دارند یک کتاب را ترجمه میکند. اینها آفت است. هیچ کس، دیگری را قبول ندارد و هر کس برای خودش آتش به اختیار دارد عمل میکند. آتش به اختیار بودن در همه جا جوابگو نیست.
حضرت آقا در صحبتهایشان فرمودند که باید راهیاننور در کتابهای ما جا داشته باشد. به نظر شما این خواسته چقدر عملیاتی شده است و عملیاتی شدن آن به عهده چه کسانی است؟
من نمیدانم حضرت آقا این جمله را کجا فرمودند، ولی یکی از ثمرههای ادبیات دفاع مقدس راهیاننور است. زائر ما چرا راغب میشود که مثلا به شلمچه برود؟ حتما یک مطلبی درباره شلمچه خوانده و یک حس کنجکاوی برایش ایجاد شده است. این کنجکاوی را چه کسانی برایش ایجاد کردند؟ ممکن است یک فیلم سینمایی ایجاد کرده باشد، ممکن است یک مستند ایجاد کرده باشد، ممکن است یک کتاب ایجاد کرده باشد. پس ما باید ببینیم که نقش ادبیات در راهیاننور چیست؟ خیلی چیزها میتواند باشد. در بحث روایتگری ادبیات میتواند کمک حال راهیاننور باشد تا راویان از مطالب انحرافی مصون بمانند. تنها راه راستی آزماییها برخی از تحریفها و قلوهایی که توسط راویان میشود مراجعه به کتابهای مرجع و کتابهایی است که در ادبیات دفاع مقدس در حوزه خاطرات و تاریخنگاری جنگ و زندگینامههای شهدا و معرفی امکان نوشته شده است.
منبع: